عکاسی طبیعت ، معماری، خبری

رفلکتور‌

در عکاسی، هیچ‌چیزی مهم‌تر از نور نیست. تمام پارامترهای عکاسی به نوعی به نور مرتبط می‌شوند؛ بنابراین تقریباً می‌توان گفت که اگر درک و کنترل مناسبی بر نور محیط داشته باشیم، می‌توانیم به نتیجه‌ای مطلوب و خیره‌کننده دست یابیم. یکی از ابزار‌هایی که برای کنترل و بهبود نتیجه نورپردازی به آن نیاز داریم، رفلکتور است. رفلکتور‌ها هم در داخل و هم در خارج استودیو، برای نورپردازی ابزاری کاملاً مناسب و در عمده موارد به نوعی ضروری خواهند بود. رفلکتور‌ها می‌توانند به‌عنوان بازتاب‌دهنده و پخش‌کننده نور و یا دیفیوزر به کار گرفته شوند. در ادامه با بیانی ساده به انواع مختلف رفلکتورها و کاربرد‌های آنها اشاره خواهیم کرد.

 


انتخاب‌ بهترین و مناسب‌ترین رفلکتور

 

رفلکتورهادر انواع، رنگ و ابعاد مختلف تحت برندهای متفاوت به بازار عرضه می‌شوند. انتخاب بهترین و کارآمدترین گزینه، موضوعی است که هنگام انتخاب رفلکتور باید به آن توجه زیادی داشت.

 

 

 

سایز رفلکتور:

 

 

اگر می‌خواهید عکاسی را از سبک پرتره شروع کنید و یا دنبال رفلکتوری پرتابل و قابل‌حمل هستید، رفلکتور‌های کوچک انتخاب‌ بسیار مناسبی به نظر می‌رسند. باید به این نکته توجه داشت که هر چه ابعاد رفلکتور یا دیفیوزر بزرگ‌تر شود، نور تابیده شده بر روی سوژه نرم‌تر شده و شاهد سایه‌های محوتری خواهیم بود. کارآمدترین سایز رفلکتور که هم پاسخگوی نیازهای آتلیه‌ای باشد و هم برای عکاسی در محیط‌های خارجی به کار آید، حدود ۴۰ اینچ یا ۱ متر است؛ چرا که معمولاً قابلیت جمع شدن دارند و حمل و نقل آن‌ها نیز آسان است.

رنگ رفلکتور:

نقره‌ای: رنگ نقره‌ای رفلکتور نواحی روشن یا به اصطلاح های‌لایت‌ها را تقویت می‌کند و کنتراست تصویر را افزایش می‌دهد. رفلکتورهای نقره‌ای برای نورپردازی‌های ویدیویی و عکاسی سیاه‌و‌سفید، بسیار مناسب هستند.

طلایی: رفلکتور‌های طلایی یک نور پر‌کننده گرم طلایی به تصویر می‌بخشند و استفاده از آن‌ها در عکاسی پرتره، به خصوص در استودیو یا زیر نور غروب، می‌تواند نتیجه بسیار خیره‌کننده‌ای را به همراه داشته باشد.

سفید: رفلکتور‌های سفید تأثیری در حرارت رنگ نور نمی‌گذارند و رنگ‌ها بدون تغییر به ثبت می‌رسند. به همین دلیل در عکاسی صنعتی که ثبت دقیق جزییات سوژه امری بسیار مهم است، استفاده از رفلکتور‌های سفیدرنگ می‌تواند بهترین انتخاب باشد.

مشکی: از رنگ مشکی رفلکتور به عنوان پرچم یا فلگ استفاده می‌شود. رنگ مشکی بیشترین جذب نور را دارد، به همین دلیل اگر می خواهیم از تاباندن نور به قسمتی از سوژه جلوگیری شود، می‌توانیم از سطح مشکی رفلکتور استفاده کرده و آن را بین منبع نور و سوژه قرار دهیم.

نیمه شفاف: اکثر رفلکتور‌ها، با جدا کردن لایه خارجی‌شان، تبدیل به دیفیوزر می‌شوند. دیفیوزر‌ها معمولاً سفید و نیمه شفاف هستند و بین منبع نور و سوژه قرار می‌گیرند و با پخش کردن نور، باعث نرم‌تر شدن سایه و کاهش کنتراست می‌شوند.

 

 

 

 


نويسنده : حمید حسینی


مقدمات نورپردازی عکاسی پرتره

 

اساساً عکاسی خلق و ثبت تصاویر است و با نورپردازی است که تصویر جان تازه‌ای می‌گیرد. وجود یا عدم وجود، میزان، جهت و شدت نور است که یک تصویر را به کلی دگرگون کرده و یک اثر هنری خیره‌کننده پدید می‌آورد.

تأثیری که نور در عکاسی دارد، می‌تواند عکس را بد و یا خوب جلوه دهد. به بیان دیگر، یک عکاس خوب، استاد نورپردازی است.

 

با این اوصاف بد نیست چند مورد از اصول استفاده از فلاش‌های کوچک و تأثیر آن‌ها روی عکاسی پرتره را بررسی کنیم.

برای استفاده بهینه از نور باید قابلیت‌ها و ویژگی‌های آن را بشناسیم. این‌که چگونه در فضا منعکس می‌شود و اثر متقابل آن در برخورد با محیط اطراف چیست. این‌ها سؤال‌هایی اساسی هستند که پیش از کار باید از آن‌ها آگاهی پیدا کنیم.

نور هدایت نشده، مانند نوری که به شکل خام از فلاش متصاعد می‌شود، در یک مسیر مستقیم حرکت می‌کند. نور به محض خروج از منبع در مسیر مستقیم حرکت کرده و پس از برخورد به سوژه به سوی دوربین بازتاب پیدا می‌کند. چنانچه فاصله بیشتر از آن باشد که نور قبل از بسته شدن پرده شاتر به دوربین نرسد هیچ نوری ثبت نخواهد شد. اگر نور با مدل برخوردی نداشته باشد، به حرکت خود ادامه می‌دهد تا به بالأخره به مانعی اصابت کند. در مثالی که خواهید دید، مانع، دیوار پشت مدل است. از آنجایی که تمام نور از سمت منبع به صورت مستقیم حرکت می‌کند یک مرز متمایز در جایی که از مدل عبور می‌کند و به دیوار پشت سر برخورد می‌کند ایجاد می‌کند که نتیجه آن ایجاد سایه‌ای مشخص است.

 

 

 

 

 


نويسنده : حمید حسینی


عکاسی بی هوا از لذت کودکی ناب و فارغ از تکنولوژی

نیکی بون (Niki Boon) "مادر - عکاس" مستعدی  است که بزرگ کردن کودکانش در فضایی کاملا عاری از تکنولوژی را انتخاب کرده است . نه "اینترنت" و نه "آی پد". زندگی کردن در 10 هکتار زمینی ساحلی در نیوزلند انتخاب اوست. این مادر، بزرگ شدن فرزندانش را با عکاسی بی هوا به تصویر کشیده است.

عکس ها دو منظور دارند، نه تنها کودکی فرزندانش را ثبت می کند بلکه تاکید او بر درست بودن روش فرزند پروری اش است . این شیوه باعث گردیده است تا همزمان بازخورد های مثبت و انتقاد برخی دیگر را متوجه او گرداند.

این مادر می گوید:" استفاده از روش های غیر متعارف در فرزند پروری و نحوه زندگی فرزندان سوالات زیادی را درباره علت این امر و عاقبتش برای خود انسان و اطرافیانش در بر دارد. مستند نگاری روز های فرزندانم به من کمک می کند که تصمیم ام را در مورد انتخاب این سبک زندگی کنترل نمایم . گاهی در برابر سیل عظیم انتقاد ها و اعتراض ها قرار می گیرم که برای من تاییدی است که فرزندانم در جایی قرار دارند که به آن تعلق دارند ! غیر اهلی و رها، پوشیده شده در گل و لای. آزادانه می دوند و در طبیعت بازی می کنند"

 



:: برچسب‌ها: \"Niki Boon\"تاریکخانه\",
نويسنده : حمید حسینی


مقایسه فوکوس اتوماتیک در دوربین های بدون آینه و DSLR

1. اتوفوکوس "شناسایی رنگ" در مقابل اتوفوکوس "شناسایی کنتراست"

سیستم اتوفوکوس دوربین های بدون آینه با دوربین های دیجیتال SLR تفاوت دارد.

در یک دوربین  DSLR، بخش اعظمی از نور وارد شده از لنز ، توسط آینه به پنتاپریزم ( منشور 5وجهی ) و viewfinderبازتابیده می شود و تنها بخش کوچکی از نور به سنسور اتوفوکوس هدایت می شود. این سنسور ، برای محاسبه فاصله سوژه تا دوربین، از سیستم اتوفوکوسی به نام " شناسایی رنگ " استفاده می کند و به لنز دستور می فرستد که کجا فوکوس انجام دهد.

 

{ خط قرمز در این تصویر مسیر نور را از طریق آینه پایین در دوربین های دیجیتال SLR نشان می دهد. بخش اعظمی از نور وارد شده از لنز ، توسط آینه به پنتاپریزم ( منشور 5وجهی ) و viewfinder بازتابیده می شود و تنها بخش کوچکی از نور به سنسور اتوفوکوس هدایت می شود. }

مزیت اتوفوکوس شناسایی رنگ اینست که بسیار سریع است ( اما در کل بستگی به مدل دوربین شما هم دارد) و خیلی خوب روی سوژه های متحرک جواب می دهد. در اصل بهترین سیستمی است که هر کسی می تواند در یک دوربین SLR روی آن حساب کند.

اما این مدل اتوفوکوس ضعف بزرگی دارد: کمبود دقت.

دو دلیل اصلی این ضعف به شرح زیر هستند:

اول اینکه نقاط اتوفوکوس اکثر دوربین های DSLR ، دارای ترکیبی ازنقاط  تک خطی و خطوط متقاطع می باشد. دقیق ترین نقاط اتوفوکوس، نقاط خطوط متقاطع هستند و در زمان های بحرانی باید مورد استفاده قرار بگیرند ( مثلا در زمان استفاده از بازترین دیافراگم یک لنز پرایم ). در بقیه موارد این امکان وجود دارد که دوربین نتواند در جای تعیین شده فوکوس کند. در حالت دستی دوربین خود می توانید مشاهده کنید که کدام نقاط اتوفوکوس ، نقاط خطوط متقاطع هستند.

هر زمانیکه شما نقاط اتوفوکوسی غیر از نقاط خطوط متقاطع استفاده کنید، دیگر نمی توانید به دقت دوربین اعتماد کنید. ممکن است این مشکل، در دیافراگم های کوچک خیلی خود را نشان ندهد چون این دیافراگم ها کناره های کافی برای درصدی از خطا می دهند، اما وقتی فوکوس و دقت از اهمیت زیادی برخوردار است این مشکل بوضوح به چشم می آید.

دلیل دوم مربوط به کالیبره لنز و دوربین است. حتی زمانیکه از نقاط فوکوس خطوط متقاطع هم استفاده می کنید، باز این امکان وجود دارد که دوربین شما نتواند دقیقا در همان نقطه مورد نظر فوکوس کند. برای یک فوکوس دقیق، باید تمام قطعات دوربین شما - از سنسور اتوفوکوس گرفته تا موتورهای لنز و موتورهای اتوفوکوس در هارمونی و هماهنگی کامل با هم عمل کنند. تنها ذره ای ناهماهنگی ، دقت دستگاه شما را زیر سوال می برد.

در اکثر موارد شما به دلیل عمق میدان مناسب، حتی متوجه این موضوع نمی شوید. اما اگر دیافراگمی باز، بخصوص در یک لنز تله انتخاب کرده باشید، آنگاه عمق میدان، میلیمتری محاسبه شده و دقت فوکوس خیلی واضح خود را نشان می دهد.

 

 

 

{ من این پرتره را با دوربین کنون 5D مارک II و لنز 85 mm با f1.8 گرفته ام.در این دوربین حتما اندازه گیری و کالیبره کردن سیستم اتوفوکوس مورد نیاز است تا بتوان از فوکوس شارپ در دیافراگم های باز اطمینان پیدا کرد. }

برای مثال در عکاسی پرتره، متعارف است که بر روی چشمان سوژه خود فوکوس کنید. اگر فوکوس نداشته باشید و چشمان سوژه هاله دار بیافتد، این مشکل قطعا دیده شده و عکس تاثیر خود را از دست می دهد.
اکثر دوربین های
SLR برنامه ای روی خود دارند که تا حدودی این نقیصه را جبران می کند. تولیدکنندگان دوربین، هر کدام اسامی مختلفی برای این برنامه دارند. کنون و سونی آنرا اتوفوکوس "میکرو-سازش" (micro-adjustment ) می نامند و نیکون آنرا اتوفوکوس "کوک ظریف" ( fine tune )نامگذاری می کند، پنتاکس لغت " سازگاری اتوفوکوس" (adjustment ) را برمی گزیند و الیمپوس آنرا اتوفوکوس "سازگار" ( adjust ) می خواند.ممکن است در ابتدا کمی پروسه طولانی بنظر بیاید، اما شما می توانید لنزهای خود را اینگونه تست بگیرید: روی یک خط کش یا ترازهایی که به همین منظور طراحی شده اند، فوکوس کنید تا نشان دهد که آیا فوکوستان دقیق هست یا خیر و اگر نیست آنرا تنظیم کنید.

حتی می تواند لنزها و دوربین خود را در یک مرکز تعمیرات تنظیم کنید. این تنها روش برای دوربین هایی است که برنامه فوق، از کارخانه روی آنها نصب نشده است.

ممکن است این توضیحات به نظرتان طولانی بیاید، ولی برای درک مفهوم اتوفوکوس شناسایی رنگ و لمس ناکارامدی آن ضروری می باشد.

تفاوت دوربین های بدون آینه در چیست؟

خب، اکنون می خواهیم به این موضوع بپردازیم که تفاوت دوربین های بدون آینه در چیست. چون این دوربین ها آینه ای برای بازتاب نور به سنسور اتوفوکوس خود ندارند، دوربین بر اساس نقطه ای روی سنسور که فوکوس را بطور پیش فرض خواهد داشت، نورسنجی می کند و لنز را طوری تطبیق می دهد که بیشترین میزان کنتراست بدست آید. این سیستم را اتوفوکوس "شناسایی کنتراست" می نامند.

این سیستم سرعت پایین تری دارد، چرا که باید لنز را در هر دو جهت بچرخاند و سپس شارپ ترین نقطه را انتخاب کند. اما بسیار دقیق تر است ( در سوژه های ثابت ).

اتوفوکوس میکرو-سازش در دوربین های بدون آینه تقریبا بی معنی است. هیچوقت نیازی به کالیبره کردن یا اندازه گیری سیستم اتوفوکوس دوربین نخواهید داشت. حتی فرقی هم نمی کند که از کدام نقاط فوکوس استفاده می کنید، چرا که همه آنها به یک اندازه خوب هستند. به همین دلیل است که اتوفوکوس دوربین های بدون آینه روی سوژه های ثابت خیلی بهتر از دوربین های DSLR است.

 


نويسنده : حمید حسینی


عکاسی مفهومی چیست؟

عکاسی مفهومی یک نوع عکاسی است که یک ایده را نشان می دهد. عکس های تصویری از زمان اختراع رسانه ای ساخته شدند. عکس مفهومی یا کانسپچوالبه عکسی گفته می‌شود که هدف عکاس از آن، معمولا بیان مفهومی خاص با کمک عناصر تصویر است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد و معمولا هدف و پیام بر اساس رای ببیننده است.

این جنبش  هنری در عکاسی (هنر مفهومی) در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ اغلب عکاسی را برای اجرای اسناد، مجسمه سازی کوتاه مدت و یا اقدامات درگیر می کرد. هنرمندان خود را به عنوان عکاسان توصیف نکرده اند، به عنوان مثال، ادوارد روسچا گفت: “عکاسی فقط یک زمین بازی برای من است, من عکاس نیستم. امروز این اصطلاح برای توصیف یک روش یا یک ژانر استفاده می شود.

به عنوان یک روش در عکاسی، “مفهوم”  پیشقدم  است و اگر عکاس خوب اجرا کند و موفق باشد، پیام به اسانی قابل فهم در تصویر است. این اغلب در تبلیغات و تصویرگری دیده می شود که در آن تصویر ممکن است یک عنوان یا عبارت فراخوانی را با آن همراه کند برداشت مخاطب از عکس های مفهومی متفاوت است.

البته یک مشکلی که برای هر عکاس مفهومی پیش می آید اینست که درک مفاهیم استفاده شده و حدس زدن معنای آنها برای هر مخاطبی امکان پذیر نباشد.در نتیجه تلاش جهت درک مفاهیم توسط مخاطب یک چالش مهم برای عکاس مفهومی است.عکاس ها می خواهند مخاطب نهایت درک ذهنی خودش را از عکس داشته باشد. آنها می خواهند مخاطب احساسات زیادی را ایجاد کنند.

عکاسی مفهومی به عنوان یک ژانر

اصطلاح “عکاسی مفهومی” برای توصیف یک ژانر ممکن است به استفاده از عکاسی در هنر مفهومی یا عکاسی هنر معاصر اشاره کند. در هر دو مورد این اصطلاح به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نمی گیرد و یا به طور مداوم استفاده می شود.

عکاسان مفهومی کوشش نمی کنند که حتما آثارشان زیبا باشد و یا حتی  به چشم زیبا بیاید. عکاسی مفهومی می بایستی ساده باشد یا حتی در برخی موارد عمدا زشت ارائه می شود تا ایده از خلال تصاویر بیان شود.

به نظر می رسد که ایده های عکاسی مفهومی هرگز به رسمیت شناختن کافی نیستند و در بعضی از رده های دیگر بسته بندی می شوند و یا به عنوان چیزی فراتر از زندگی روزمره دیده می شوند اما در بلندمدت به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفته اند.مطمئنا مهمترین چیز برای عکاسی مفهومی انتزاعی است، اما اولویت برای یک عکس مفهومی، بیان و تأکید بر یک ایده خاص است.

از طریق این ایده هایی که تصاویر مفهومی به معنی بدست می آورند و اصطلاح “مفهومی” را بدست می آورند، از طریق آنها هنرمندان احساسات خود، و یا حتی اظهارات سیاسی، و حتی نقد اجتماعی را بیان می کنند.

آنها ابزاری هستند که مفهوم آن را به روان مخاطب می رسانند و با استفاده از نمادها بصری که یک تصویر مفهومی را به وجود می آورند.اما عکاسی مفهومی همواره چنان واضح نیست که ممکن است مردم باور داشته باشند.

 

 



:: برچسب‌ها: \"پروژه\"ترکیب\"نماد\"بصری\"مخاطب\"چالش\",
نويسنده : حمید حسینی