همهی عناصرش (مردم، پسزمینه، قاببندی و ترکیببندی) حرفهای بودند.
زمانی که برای عکاسی بیرون میروید و صحنهی جذابی را میبینید، منتظر آمدن فرد مناسبی باشید که تصویرتان را کامل کند. اگر چه نمیخواهید برای ساعتهای مداوم صبر کنید و منتظر لحظهی مناسب اتفاقافتاده باشید، مقداری صبوری را تمرین کنید. همواره نیاز ندارید تا بیرون بروید و عکس-فرصتها (photo-opportunities) را شکار کنید.
۳- سفر:
برسون دور دنیا سفر میکرد و در مکانهایی چون هند، تمام اروپا، آمریکا، چین و همچنین در آفریقا عکس میگرفت. زمانی که او دور دنیا سفر میکرد، قادر بود به نکتهی متفاوتی از زندگی دست یابد و بیشتر در مورد مردم آن منطقه که با آنها بود بیاموزد. برای مثال زمانی که در هند عکاسی میکرد – حدود یکسال آنجا ماند و خودش را در فرهنگ غوطهور کرد.
هر چند بهتر است در خانهی خودتان به عکاسی خیابانی بپردازید (اشاره به توصیهی بروس گیلدن -بهترین مکان برای عکاسی خیابانی خانهی شماست)، این عالی است، [ولی] تا میتوانید بارها سفرکنید. کشورها و فرهنگهای مختلف را کاوش کنید، این میتواند الهامبخش عکاسی شما شود و چشمهای شما را باز کند.
۴- اتکا به یک لنز:
با اینکه برسون با چند لنز مختلف عکس میگرفت و در عین حال وظیفهاش کارکردن برای مگنوم[۱] (Magnum) بود، ولی تمایل داشت اگر برای خودش عکاسی میکند تنها با لنز پنجاه میلیمتر عکس بگیرد. درواقع با وفاداربودن به آن لنز برای چند دهه، دوربین را با چشم خود همراه کرده بود.
زمانی که به عکاسی میروید طرز فکر مشابهی بهکار بگیرید. تشویق میکنم مردم فاصلهی کانونی متفاوتی را بهکار بگیرند تا دنیا را متفاوت ببینند و تجربه کسب کنند – ولی نهایتاً اتکا به یک فاصلهی کانونی به شما کمک میکند تا نگاه هنری خود را استحکام ببخشید.
۵- عکاسی از کودکان:
یکی از عکسهای مورد علاقهی من از برسون عکس پسربچهای است که دو بطری شراب را زیر بازوهایش حمل میکند و مثل یک قهرمان لبخند میزند. وقتی برای اولینبار این عکس را دیدم، در قلبم نشست و مرا به یاد کودکیام انداخت. هنری، استاد گرفتن عکس از کودکان در حالت طبیعیِ کودکانه بود، تصاویری بهوجود میآورد که حس زیبای نوستالژی را در بینندگانش بر میانگیخت.
امروزه عکاسی از کودکان بسیار متفاوت است (تمام این هیجان مربوط به خبرهایی در مورد کودکآزاری و کودکربایی است). به هر حال کودکان سوژههای عالی برای عکاسی خیابانی هستند. تجربهی من این است که آنها ذهنیت خاصی در مقابل دوربین ندارند و اغلب آن را نادیده میگیرند. بنابراین شما میتوانید شخصیت واقعی آن ها را ثبت کنید: اهل تفریح و بازی، کنجکاو و اغلب بازیگوش.
۶- بیدردسر بودن:
هنگامی که هنری در خیابان عکاسی میکرد میتوانست در سایهروشن بایستد و جلب توجه نکند. حتی من خواندهام که لوگوی دوربین خود را با نوار مشکی و حتی گاهی اوقات که عکاسی میکرد با دستمالگردن آن را میپوشاند که جلب توجه نکند. در اکثر تصاویری که ثبت کرده است سوژهها از حضور دوربین بیاطلاع و بنابراین صادقانه و رو راست بودهاند.
اگر شما میخواهید به روش مشابهی عکاسی کنید لباس هماهنگ با محیط بپوشید و سریع کار کنید و معطل نکنید. اگر شما ویدئوهایی از عکاسی برسون دیده باشید متوجه میشوید که به چالاکی یک گربه و کاملاً ساکت و سریع بود. اگر صحنهای دیدید که خواستید آن را ثبت کنید بهسرعت دوربین را در مقابل چشم خود بگذارید و قبل از این که کسی متوجه شما شود کار را تمام کنید.
۷- دیدن دنیا بهمانند یک نقاش:
قبل از این که برسون عکاسی را شروع کند، در واقع یک نقاش قابل توجه بود. یکدفعه برسون عکاسی را کشف کرد، او ساختار زیباییشناسانهی نقاشی کلاسیک را در تصاویر خود وارد کرد. ترکیببندی برای برسون بسیار حائز اهمیت و تصاویر او بازتاب نقاشان رمانتیک قبل از او بود. بسیار جالب این که زمانی که پا به سن گذاشت، در واقع عکاسی را رها و دوران بازنشستگی را بر نقاشی تمرکز کرد. میتوانید به مصاحبهی او باNPR مراجعه کنید.
برای بهترشدن در عکاسی خیابانی، به مطالعهی آثار نقاشان بپردازید. ببینید چگونه قاب خود را میبندند، ترکیببندی میکنند، مردم و مناظر را بررسی کنید. ادوارد هاپر (Edward Hopper) نقاشی است که پیدا کردم و برایم بسیار جالب بود، در واقع او یک عکاس خیابانی مجهز به قلممو است. خود را محدود به کتب عکاسی نکنید، انواع دیگر هنرکلاسیک، مدرن، سورئال و آبستره هم الهامبخش هستند.
۸- کراپ (Crop) نکردن:
هِنری بهشدت با دستکاری در قاب مخالف است، او معتقد بود زمانی که عکس میگیرید، باید همهچیز در دوربین به اتمام برسد. اگر قاب یا ترکیببندیاش ذرهای ایراد داشت، نسبت به آن عکس بیاعتنا میشد.
هر چند در فلسفهی شخصی من مقدار کمی سهلانگاری در قاببندی مجاز است، هنوز بر این باورم اگر میتوانید بهتر است به عکاسی خیابانی بدون کراپکردن دست پیدا کنید. اگر اغلب کراپ میکنید شما در قاببندی تنبل شدهاید و در واقع شما با مانعی در مقابل دید عکاسی روبرو هستید.
۹- نگراننبودن برای پردازش تصویر:
اگرچه برسون میدانست چگونه فیلمهایش را پردازش و ترمیم کند، ولی تمایل داشت به عکاسی بپردازد و عکسها را برای افراد مورد اعتمادش ارسال کند که میخواستند این کار را برایش انجام دهند. این یک مزیت بسیار بزرگ برای او بود که اجازه میداد زمان کمتری در تاریکخانه سپری کند و بیشتر عکس بگیرد.
عکاسها در عصر مدرنِ دیجیتالیِ امروز بیش از حد در مورد پردازش تصاویر خود نگران هستند. اگر شما واقعاً چیزی در مورد پردازش دیجیتال تصاویر post-processing نمیدانید، یک نسخه از Lightroom 4 خریداری کنید و افزونهی عکاسی خیابانی من را بهطور رایگان دانلود کنید. من از پردازش تصاویر خام RAW به سیاه و سفید لذت میبرم اما پردازش دیجیتال بسیار زمانبر است و دستوپاگیر خواهد بود. اگر عکس بدی بگیرید و هر اندازه با «فتوشاپ» روی آن کار کنید عکس بهتری نخواهد شد.
۱۰- تلاش همیشگی برای بیشتر [بهدستآوردن]:
برسون بیش از اندازه به تصاویرش دلبسته نبود. در فیلم مستندی که از او دیدم عدهای سعی میکردند که با چاپ و نصب آثار کلاسیکش روی دیوار گالری او را شگفتزده کنند. بههرحال برسون با توجه کمی به آنها نگاه کرد و گفت: زمانی که عکسی میگیرد بهسادگی از آن گذشته و به دنبال گرفتن عکس بعدی می رود.
هرچند که باید ارزش کار خود را بدانید، ولی هرگز آن را پرستش نکنید و آن را پشت سر بگذارید. اگر شما مجموعهای از تصاویر عالی دارید، تلاش کنید تا عکسهای بهتری بهدست آورید. از خودتان راضی باشید [ولی] از خودراضی نباشید. همیشه برای سرافرازی تلاش کنید.
مگنوم فوتوز -آژانس عکس مگنوم: یک آژانس بینالمللی عکس است که دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، یعنی درسال ۱۹۴۷ توسط گروهی از عکاسان بنیان گذاشته شد. مگنوم که یکی از معتبرترین آژانسهای عکس جهان محسوب میشود توسط چهار عکاس به نامهای رابرت کاپا، هانری کارتیه برسون، جورج راجر و دیوید سیمور تأسیس شد- ویکی پدیا
http://www.magnumphotos.com
منبع : http://salinpictures.ir
نظرات شما عزیزان: